به نام خداوند مهر آفرین
سال 14094 اهورایی، 7037 میترایی، 3753 زرتشتی، 2573 کوروشی (شاهنشاهی) و 1394 خورشیدی

بنام خدا

 

 

من از خدا خواستم ...


 


 

من از خدا خواستم که پلیدی های مرا بزداید
خدا گفت : نه
 
 
 
  آنها برای این در تو نیستند که من آنها را بزدایم .بلکه آنها برای این در تو هستند که تو در برابرشان پایداری کنی


من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد
خدا گفت : نه

 
 
 روح تو کامل است . بدن تو موقتی است


من از خدا خواستم به من شکیبائی دهد
خدا گفت : نه

 
 
  شکیبائی بر اثر سختی ها به دست می آید. شکیبائی دادنی نیست بلکه به دست آوردنی است


من از خدا خواستم تا به من خوشبختی دهد
خدا گفت : نه

 
 
  من به تو برکت می دهم
خوشبختی به خودت بستگی دارد


من از خدا خواستم تا از درد ها
آزادم سازد
خدا گفت : نه

 
 
  درد و رنج تو را از این جهان دور کرده و به من نزدیک تر می سازد


من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد
خدا گفت : نه

 
 
  تو خودت باید رشد کنی ولی من تو را می پیرایم تا میوه دهی


من از خدا خواستم به من چیزهائی دهد تا از زندگی خوشم بیاید
خدا گفت : نه

من به تو زندگی می بخشم تا تو از همۀ آن چیزها لذت ببری


من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا دیگران را همان طور که او دوست دارد ، دوست داشته باشم
خدا گفت : ... سرانجام مطلب را گرفتی

 
 
  امروز روز تو خواهد بود
آن را هدر نده

باشد که خداوند تو را برکت دهد...

برای دنیا ممکن است تو فقط یک نفر باشی ولی برای یک نفر، تو ممکن است به اندازۀ دنیا ارزش داشته باشی

داوری نکن تا داوری نشوی . آنچه را رخ می دهد درک کن و بدان که برکت خواهی یافت.





تاريخ : شنبه 19 فروردين 1391برچسب:رخ,رخ دادن,داور,داوری,,
ارسال توسط سورنا
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 78 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی